۱۳۹۰ مهر ۱۷, یکشنبه

به مناسبت روز جهانی علیه اعدام - اعدامها در ایران را متوقف کنید


۲۵ نظر:

  1. نه به اعدام, آری به جامعه دموکراتیک . . . مرگ بر جمهوری اسلامی ایران

    پاسخحذف
  2. مرگ بر جمهوری اسلامی. جمهوری اعدام و سنگسار

    پاسخحذف
  3. اعدام قتل عمد قتل دولتی و قتل از پیش تعیین شده است. اعدام قتل مجدد است. اعدام را متوقف کنید.

    پاسخحذف
  4. خودنویس/ در حالی که در روزهای اخیر بیم فعالان حقوق‌بشر از تبدیل شدن «تماشای مراسم اعدام در ملاء عام» به «یک نوع تفریح ایرانیان» بیشتر شده است، خبر اعدام چهار نفر از متهمان پرونده تجاوز گروهی خمینی‌شهر، این نگرانی را بیشتر می‌کند.

    هنوز زمان زیادی از اعدام قاتل روح‌الله داداشی در ملاء عام و اعتراض فعالان حقوق بشر به این اعدام و همچنین به کسانی که به تماشای این اعدام رفته بودند نگذشته که خبر یک اعدام دیگر منتشر شده است؛ اما این بار یک اعدام گروهی.

    رئیس کل دادگستری استان اصفهان خبر داده است که چهار نفر از متهمان حادثه خمینی شهر صبح چهارشنبه در ملاء عام اعدام می‌شوند.

    غلامرضا انصاری در گفتگو با خبرگزاری مهر اظهار داشت: حکم اعدام ۴ متهم اصلی حادثه تجاوز در خمینی شهر اصفهان بامداد چهارشنبه ۲۰ مهر ماه جاری در یکی از میادین اصلی شهر و در ملاء عام اجرا می‌شود. این حکم پس از تائید دیوان عالی کشور اجرا می‌شود.

    پیش‌تر غلامرضا انصاری رئیس کل دادگستری استان اصفهان در گفت‌وگو با خبرگزاری گفته بود: «برای سایر متهمان ردیف پنجم و ششم به دلیل اینکه پرونده این متهمان دایر بر زنای به عنف و اکراه است، نظر به نیاز به تحقیقات بیشتر و مواجه آنها با متهم دستگیر شده اخیر و سایر متهمان فراری مفتوح است که با توجه به نیاز به تحقیقات بیشتر، دادگاه تصمیم‌گیری نکرده است.»

    خرداد‌ماه امسال در خمینی‌شهر استان اصفهان، عده‌ای با ورود به یک باغ و حبس کردن مردان، به زنان و دختران آن‌ها تجاوز کردند.

    پاسخحذف
  5. marg bar kkhamenaee lanat bar khomini , adam na

    پاسخحذف
  6. تازه‌ترین فراخوان جمهوری اسلامی برای تماشای اعدام؛ چهارشنبه در خمینی‌شهر

    پاسخحذف
  7. توجه! همانطور که همواره خاطر نشان کرده است، مدیریت پایگاه اطلاع رسانی سایت انقلاب اسلامی در هجرت بازهم یادآور می شود که مسئولیت اخلاقی و حقوقی مقاله ها که درج می شوند، برعهده نویسندگان آنها و منابعی است که مقاله یا اطلاع و خبری از آنها نقل می شود . این پایگاه از هرگونه مسئولیت حقوقی نسبت به شکل و محتوا مبرا است.فیروزه بنى صدر-حکم اعدام و ضرورت لغو آن–بخش اول-تاریخ مبارزه با اعدام در غرب، مغایرت آن با دین مسیح.

    پاسخحذف
  8. توجه! همانطور که همواره خاطر نشان کرده است، مدیریت پایگاه اطلاع رسانی سایت انقلاب اسلامی در هجرت بازهم یادآور می شود که مسئولیت اخلاقی و حقوقی مقاله ها که درج می شوند، برعهده نویسندگان آنها و منابعی است که مقاله یا اطلاع و خبری از آنها نقل می شود . این پایگاه از هرگونه مسئولیت حقوقی نسبت به شکل و محتوا مبرا است.فیروزه بنى صدر-حکم اعدام و ضرورت لغو آن–بخش اول-تاریخ مبارزه با اعدام در غرب، مغایرت آن با دین مسیح.

    پاسخحذف
  9. ۱۷,۰۷,۱۳۹۰

    * اگر ثابت کنم که این حکم نه فایده دارد نه لازم است، آرمان بشریت را پیروز گردانده‏ام - Beccariaروشنفکر ایتالیائى قرن ۱۸

    در غرب، تاریخ مبارزه براى لغو حکم اعدام در قرن ۱۸ آغاز گشت و تا به امروز ادامه دارد. در سال ۱۷۸۱، پادشاه اتریش، تحت تأثیر روشنفکرانى چون بکاریا Beccaria و "ولتر" Voltaireحکم اعدام را براى اولین بار لغو کرد. در سال ۱۷۸۶، برادر او، حاکم "توسکان" Toscane در ایتالیا، قوانین مدنى را که مبناى مجازات را اصلاح مجرم و بازگشت او به زندگى عادى مى‏دانست، به اجرا گذاشت. پس از انقلاب فرانسه، در سال ۱۷۹۱، عده‏اى از نمایندگان مجلس، از جمله "روبسپیر" Robespierre که بعدها خود حکم اعدام شمار بسیارى از همرزمهاى سابقش را امضا کرد، لایحه‏اى براى لغو حکم اعدام به رأى مجلس گذاشتند اما شکست خوردند و تنها لغو شکنجه به تصویب رسید. در قرن بیستم، مبارزه براى لغو حکم اعدام جهانى شد و شمار کثیرى از کشورها، در اقدامهاى اولیه بعد از پیروزى آزادى و دمکراسى، حکم اعدام را لغو نمودند. اولین اقدام اسپانیاى دمکراتیک، لغو حکم اعدام توسط رفراندوم قانون اساسى سال ۱۹۷۸ (براى تأکید بر اهمیت موضوع، لغو حکم اعدام در حقوق اساسى که در قانون اساسى قید شده، آمد و نه در حقوق مدنى) بود. نیکاراگوئه در سال ۱۹۷۹، کامبوج در سال ۱۹۸۹، آفریقاى جنوبى، در سال ۱۹۹۷، آذربائیجان در سال ۱۹۹۸ و ساحل عاج در سال ۲۰۰۰ حکم اعدام را لغو کردند. در سال ۲۰۰۱، بیش از نیمى از کشورهاى جهان حکم اعدام را یا از نظر قانونى لغو کرده‏اند یا در عمل دیگر به اجرا نمى‏گذارند. در منشور حقوق بشر که به تصویب کشورهاى اروپا در سال ۲۰۰۱ رسید، حکم اعدام در زمان صلح لغو گشت. افسوس که پس از انقلاب ایران، نه تنها مبارزه‏اى براى لغو حکم اعدام صورت نگرفت، بلکه براى اثبات انقلابى بودن، شعار "اعدام باید گردد"، از چپ و راست سر داده شد و نادر کسانى بودند که با اعتراض ابوالحسن بنى صدر به اولین اعدامها پس از پیروزى انقلاب،- اعدام ۴ تیمسار رژیم سابق در مدرسه رفاه-، همصدا شدند. تجربه نشان داد که گفته ابوالحسن بنى صدر در اعتراض به این اعدامها واقعیت پیدا کرد: "با بدترینها شروع مى‏ کنند و با بهترینها تمام مى‏ کنند." اعدام و شکنجه وسیله برقرارى استبداد سیاه گشت و حال، طبق آمار سال ۲۰۰۰ عفو بین المللى، ایران بهمراه چین، عربستان سعودى و امریکا جز چهار کشورى است که درآنها ۸۸ درصد اعدامهاى اعلان شده در جهان، صورت گرفته‏اند. و باز ایران با جمهورى دمکراتیک کنگو، نیجریه، پاکستان، عربستان سعودى، یمن و امریکا، جزء ۷ کشوریست که از سال ۱۹۹۰ بدینسو در آنها، اعدام جوانانى که در زمان ارتکاب جرم زیر سن قانونى بودند، صورت گرفته است. جدیداً کنگو و پاکستان حکم اعدام را در این مورد لغو کردند. در کشورهاى مسلمان، با اینکه از حکم اعدام بعنوان یکى از مهمترین ابزار، براى برقرارى استبداد، استفاده مى‏شود، مسئله حکم اعدام به ندرت در سطح جامعه‏ها به بحث گذاشته و حتى در بین مخالفان استبداد، کمتر سعى بر سلب مشروعیت از آن شده است. در کشورمان ایران، ماشین اعدام در همان روزهاى اول انقلاب براه افتاد و پس از کودتاى خرداد ۱۳۶۰، وسعت بى ‏سابقه‏اى در تاریخ کشور بکار خود داد.

    پاسخحذف
  10. هموطنان توصیه مى‏ کنم تا هرگز خشونتى کم نظیر که به جامعه ما تحمیل شد فراموش نشود و مهمتر از آن هرگز تکرار نگردد):

    -"حکمت را به همراه داوود و مدائن و فریدون اعظمى، سه شب پیاپى جلوى جوخه‏ى اعدام مصنوعى مى‏ گذاشتند. رفقاى آنها را اعدام مى‏ کردند و آن سه را دوباره به سلول باز مى‏ گرداندند. چند ساعت که مى‏ گذشت، مى ‏بردنشان بازجوئى. شب سوم که دو همراهش را اعدام کردند، موهاى حکمت یک سره سفید شد..."

    - در باره اعدامهاى دستجمعى سال ۱۳۶۷: "به حسینیه براى دار زدن برده مى ‏شوند، گروهى مى ‏گریند، گروهى دشنام مى‏ دهند و همه مى ‏لرزند، اما لرزش خود را مخفى مى ‏کنند. برخى لبخند مى ‏زنند.

    پاسخحذف
  11. نومیدانه، و انتظار لحظه‏ى آخر را مى ‏کشند. بعضى از نگهبان ها در اجراى حکم اعدام با هم رقابت مى ‏کنند تا ثواب بیشترى ببرند. گروه کمترى از آنها از مشاهده ‏ى این همه جسد احساس بى ‏تابى و درد مى ‏کنند، برخى از زندانیان مى ‏جنگند، حمله مى ‏کنند و به شدت کتک مى ‏خورند، مراسم اعدام به سرعت اجراء مى ‏شود. آخرین ضجه‏ هاى مرگ خاموش مى ‏شود."

    - و حال خاطره یکى از دوستانم که چند سال زندانى رژیم خمینى بوده را نقل مى‏کنم:" ۶ ماه در انتظار مرگ بسر بردم. هر شب که در سلول باز میشد منتظر بودم که مرا به جوخه اعدام ببرند. شبى اسم مرا صدا زدند. اطمینان داشتم که نوبت من رسیده... با همه خداحافظى کردم... من را بردند... خودم را براى مرگ آماده مى ‏کردم... در حیاط زندان، خبر فوت مادرم را دادند... لحظه‏ ئى احساس آرامش کردم... امشب مرگ بسراغم نیامده بود اما بعد به مادرم فکر کردم و در غم فرو رفتم... و هنوز بعد از سالها آن لحظه آرامش، من را مى‏رنجاند..."
    - اما حکم اعدام تنها براى محکومین شکنجه نیست، براى خانواده محکوم و شاهدان اجراى حکم هم، شکنجه است. "آلبرت کامو" Albert Camus مى ‏نویسد : "والدین محکوم با یک فاجعه دیرپا روبرو مى ‏شوند که آنها را فراى هر عدالتى، تنبیه مى ‏کند. انتظار یک مادر و یا پدرى طى ماه‏ هاى طولانى، ملاقاتها و صحبتهاى مصنوعى که لحظات کوتاه دیدار با محکوم را باید با آن پرکرد و بالاخره صحنه‏ هاى اعدام، شکنجه‏ هائى هستند که به خانواده مقتول تحمیل نشده‏ اند. احساسات خانواده قربانى هر چه باشد، آنان خواهان آن نخواهند بود که انتقام تا این حد شدیدتر از جنایت صورت گیرد و انسان هایى که عمیقاً شریک غمشان هستند را شکنجه دهد".
    نگرانى شدید قربانیان نسبت به سرنوشت بازماندگان و رنجهاى عمیقى که متحمل مى ‏شوند در وصیتنامه‏ هاى قربانیان استبداد ملاتاریا قابل لمس هستند. از جمله در کتاب "زندان" آمده است :

    - در وصیتنامه ایراندخت مهرپور مى ‏خوانیم :"مادر خوب و پدر عزیزم و تمام عزیزانى که دوستتان دارم و دختر عزیزتر از جانم، مهرنوش که از محبت مادرى و پدرى محروم ماندى و امیدوارم که دلیل این کمبود و محرومیت را بفهمى و از من دلگیر نباشى... مامان جان و باباى عزیزم! خیلى دلم مى‏ خواهد که شما شاد باشید...
    - در وصیتنامه محمد على صمدى مى‏ خوانیم:" امروز، (خط خوردگى توسط ماموران) وصیت نامه خویش را برایتان مى ‏نویسم تا هم امروز به جوخه‏ ى اعدام سپرده شوم... پدرم، مادرم، بر مرگ من نگریید. دوستتان دارم و از شما مى ‏خواهم که بخاطر من و آخرین خواستم بر خود صبر و بردبارى پیشه کنید. نمى خواهم مرگ من مصیبت برایتان ببار آورد و رنجتان دهد."
    در کتاب "اوین" نوشته محمد جعفرى نیز چنین مى ‏خوانیم: "تقدیم به روح پاک رشید صدرالحفاظى، شهید مظلومیکه بعد از اعدام، یکى از بازجویان ولایت فقیه به خانواده ‏اش گفت: رشید بى ‏گناه اعدام شد و با این جمله اخگرى برافروخت و بر قلب این

    پاسخحذف
  12. پدر و مادر چنان داغى بر جاى گذاشت که تا آخرین لحظه حیات التیام نخواهد یافت..."
    بدینترتیب، حکم اعدام ناقض دو اصل است : حق زندگى که مبناى همه اصول اساسى دیگر است و اصلى که همه نوع شکنجه روحى و جسمى را محکوم و غدغن مى‏ کند.

    بازگشت ناپذیرى حکم اعدام‏

    بازگشت ناپذیرى حکم که با خطر قتل بى‏ گناهى همراه است، براى شمارى از روشنفکران دینى و غیردینى به خودى خود کافى است تا این حکم لغو بگردد. سنت مارتین، Saint Martin، در سال ۱۷۹۷، مى پرسید: "در کجا، انسانهاى قانونگذار حق مرگ و گرفتن جان همتاى خود را یافته‏ اند، گرفتن چیزى که قادر نیستند باز گردانند؟" طرفداران حکم اعدام، خطر اعدام بى ‏گناهى را مى ‏پذیرند اما یا نظیر مستبدهائى چون خلخالى مى‏ گویند که: "اگر بى ‏گناه بود به بهشت مى رود" و یا نظیر ویشینسکى، Vychinski در توجیه جنایتهاى استالین، مدعى مى ‏شوند: "وقتى حکم اعدامى را امضا مى ‏کنیم، هیچوقت نمى ‏توانیم مطمئن باشیم مقصرى را تنبیه مى ‏کنیم، تنها در محدوده تخمینها، با ارائه یک سرى حدسیات، از لحاظى..." همچنین طرفداران حکم اعدام مدعى هستند که با پیشرفت علم خطر قتل بى ‏گناه نزدیک به صفر شده است. اما بقول آبرت کامو Camus Albert، "علمى که مدعى است بى‏ گناهى یا مجرمیت را اثبات مى ‏کند، هنوز نتوانسته است کسانى که بقتل مى ‏رساند را دوباره زنده کند". بنا بر تحقیقى که در سال ۱۹۸۷ به چاپ رسید، اعلام شد که ۲۳ بى ‏گناه در کشور امریکا از اول قرن تا سال ۱۹۸۵، اعدام شده‏ اند و بین سالهاى ۱۹۰۰ و ۱۹۸۵، ۳۴۹ بى ‏گناه محکوم به اعدام گشته ‏اند. از سال ۱۹۷۶ که دوباره حکم اعدام در شمارى از ایالات برقرار گشت، ۹۹ محکوم به اعدام بى ‏گناه شناخته شده ‏اند و آزاد شدند. جمعاً این قربانیان ۸۰۰ سال را تحت تهدید اعدام دولت، در زندان گذرانده ‏اند! در سال ۲۰۰۱، در یکى از ایالات امریکا، ایلینوى، بعد از آنکه معلوم شد که ۱۳ بى‏ گناه به اعدام محکوم شده ‏اند، تصمیم گرفته شد حکم اعدام تا مدت نا معلومى به اجرا گذاشته نشود.
    بنا بر نسبیت انسان، او از اشتباه مبرى نیست. هم دادگاه، هم مجرم در این نسبیت شریک هستند. اما آیا حق اشتباه را مى ‏شود به دادگاه داد و مجرم را از این حق محروم کرد؟ بقول آلبرت کامو Albert Camus آیا دادگاهى مى ‏تواند بگوید:" اگر شما را به اشتباه محکوم به مرگ کردم مرا بخاطر ضعف هاى طبیعت مشترکمان ببخشید؟ اما شما را، بدون توجه به این ضعفها و به این طبیعت، به مرگ

    پاسخحذف
  13. محکوم مى ‏کنم؟"


    مسئولیت مجرم و عدالت در حکم

    آیا تنها مجرم کاملاً مسئول است؟ تا چه حد جامعه شریک جرم است؟ احکام بلحاظ اینکه براساس نوع جرم، شخصیت مجرم و شرایط زندگیش صادر مى ‏شوند، بناچار نمى ‏توانند برابر باشند و با مکان، زمان، رشد علمى، احساسات و روح قضات و ... تغییر مى‏ کنند. براى مثال، در امریکا سیاه پوستان قاتل سفیدپوستان، بمراتب بیشتر محکوم به اعدام مى ‏شوند تا سفید پوستان قاتل سیاهپوستان. در تابستان ۱۹۹۱، براى اولین بار از سال ۱۹۴۴ ببعد، سفید پوستى قاتل سیاهپوستى اعدام شد. بنا بر آمار سال ۱۹۹۱ سازمان عفو بین المللى، تعداد سیاهپوستان محکوم به اعدام ۴ تا ۱۱ برابر سفید پوستان است. اکثر تحقیقات که توسط روانپزشکان، روانشناسان و جامعه شناسان انجام گرفته‏ اند، نشان مى‏ دهند که محکومین اکثراً مردان جوان، خارجى، داراى قوه بیان ضعیف، معلومات کم و از طبقه اجتماعى و اقتصادى محروم جامعه هستند. این تحقیقات بر فطرى نبودن این خصوصیات و مسئولیت جامعه تأکید مى ‏کنند و نیز با آلبرت کامو Camus هم عقیده هستند: "گفتن این که انسانى بایستى مطلقاً از عضویت جامعه محروم و از زندگى ساقط شود زیرا بطور مطلق بد است بمعنى آنست که جامعه مطلقاً خوب است، سخنى است که هیچ عاقلى امروز نمى ‏تواند به آن باور داشته باشد". و در همان نوشته، "تفکر در باره حکم اعدام"، که در سال ۱۹۵۷ بچاپ رسید، در باب مسئولیت جامعه مى ‏نویسد: "درصد مسئولیت الکل در قتلهاى خونین باورنکردنى است. وکیلى نقش آن را در ۶۰ درصد قتلها و دکتر لاگریف Lagriffe بین ۴۱ تا ۷۲ درصد تخمین مى ‏زند. تحقیقى که در سال ۱۹۵۱ در زندان حومه پاریس انجام گرفته، نشان مى ‏دهد که بین زندانیهاى جرائم عمومى، ۲۹ درصد الکلى و ۲۴ درصد فرزندان الکلى هستند. و بلاخره، ۹۵ درصد قاتلین کودک الکلى هستند. در کنار این ارقام یک رقم جالبترى را مى ‏شود مشاهده کرد: سود یک تولید کننده الکل در سال ۱۹۵۳، ۴۱۰ میلیون فرانک بوده است. مقایسه این ارقام اجازه مى ‏دهند که به اطلاع سهامداران این تولیدکنندگان و نمایندگان مجلس مدافع منافع الکل اطلاع داده شود که یقیناً بیشتر از آنچه فکر مى ‏کنند، کودک کشته‏ اند." غیر از آن، هنوز براى روانپزشکان و روانشناسان راز کشش به مرگ همچنان باقى است. در دادگاهى که براى قاتلى، حکم اعدام درخواست شده بود، یکى از روانپزشکان براى قضات داستان اولیویه Olivier را که بچه‏ اى را بصورت فجیع کشته بود، یادآورى کرد. با همکارانش، او را معاینه کرده و هیچگونه مشکل یا تزلزل روانپزشکى را در او تشخیص نداده بودند. اولیویه Olivier اعدام شد. بعداً، در مغز او آسیبهائى مشاهده شدند که علم آن روز نتوانسته بود آنها را تشخیص بدهد.

    پاسخحذف
  14. شخصیت دژخیم


    در صورت لغو نشدن حکم اعدام، استخدام دژخیم توسط دولت اجتناب ناپذیر است. در تاریخ بشریت، ستودن دژخیم، حتى دژخیمى که بنام اجراى حکم الهى، یا جامعه... مرتکب قتل مى ‏شود، نادر است. برعکس از ضعفهاى شخصیتى آنان فراوان نوشته شده است. نویسنده انگلیسى، دیکنس، Dickens مى ‏نویسد: "اگر اعدام به تقوى راه مى‏ برد، پس دژخیم مى ‏باید مقدس باشد. اما همان کسانى که پاى جوخه اعدام به محکوم دست مى ‏دهند، مثل وبا از دژخیم فرار مى‏ کنند. در واقع، بخاطر دارم که در فرانسه، خرافات در مورد دژخیم بر سر زبانها و او مطرود جامعه بود. به من یاد مى ‏دادند که نان را برعکس نگذارم زیرا نانوا همان کار را با نان دژخیم مى ‏کند، تا نانهاى دیگر را آلوده نسازد". بلا ژوست Bela Just، پدر روحانى، که بیش از ۳۰ محکومان به اعدام را، در لحظات پایانى عمر، همراهى کرده بود، مى‏ گفت: "طرز صحبت دژخیمها، در بى رحمى و بى ‏ادبى، چیزى کمتر از طرز صحبت اوباش ندارد". دژخیم معروف انگلیسى، آقاى آلبرت پیر پونت PierrepointAlbert که به دعوت کمیسیون سلطنتى در باره مسئله اعدام، در ۲ نوامبر ۱۹۵۰، شهادت مى ‏داد، در باره تعداد انسانهائى که به دار آویخته بود، گفت:" چند صد نفرى". به سئوالهاى دیگر چنین جواب مى ‏داد:
    -" لحظات سختى داشته‏ اید؟
    - یکبار در طول تمام دوره زندگى شغلى ‏ام.
    - چه پیش آمده بود؟
    - بى ادب بود. با او شانس نیاوردیم. انگلیسى نبود، جاسوس بود. سر و صداى عجیب غریبى مى ‏کرد... بلى خارجى بود و من شخصاً توجه کردم که انگلیسها خود را بهتر از دیگران نگاه مى ‏دارند...
    - آیا وظیفه شما بطور خاص آزار دهنده است و یا عادت کرده‏ اید؟
    - نه حالا عادت کرده‏ ام.

    پاسخحذف
  15. - هرگز متاثر نمى ‏شوید؟
    - نه". و به این سؤال که آیا اعدام زن امرى آزار دهنده است یا نه؟ چنین پاسخ داد:" ابداً." چنین بى ‏رحمى را در صحبتهاى یک کمک دژخیم فرانسوى نیز مشاهده مى ‏کنیم. سفرهایش به شهرستانها براى اجراى حکم را چنین وصف مى ‏کند: "وقتى سفر مى ‏کردیم، واقعاً لحظات خنده بود. تاکسى ‏ها براى ما بودند، رستورانهاى خوب براى ما بودند". در مورد زبر دستى دژخیم مى ‏گوید:"این لوکس را مى ‏توانستیم داشته باشیم که مشترى را با موه ایش بکشیم". و در باره شخصیت همکار جدید:" دژخیم جدید دیوانه گیوتین است. بعضى وقتها تمام روز و روزهاى پیاپى، نشسته روى صندلى، آماده، کلاه به سر، پالتو به تن، منتظر احضاریه وزارت مى ‏ماند".
    در ۵ فوریه ۲۰۰۳، یاداشتهاى دژخیم دولت فرانسه، بین سالهاى ۱۸۸۵ و ۱۹۳۹، به ۱۰۰۰۰۰ یورو در حراج بفروش رسید. او که وارث خانواده ‏اى بود که از اواخر قرن ۱۷ داراى همین شغل بوده ‏اند، در طول مدت فعالیتش، ۳۹۵ سر بریده است. ناشر خریدار به خبرنگار روزنامه لوموند دلایل خریدش را چنین توضیح داد:"من از نسل بدنتر Badinter (یکى از مبارزین سرسخت براى لغو حکم اعدام و وکیلى برجسته که تعدادى مجرم را از حکم اعدام نجات داده است) هستم. انتشار این یادداشتها براى نشان دادن آنست که ما به کشورى تعلق داریم که تا زمانى نه چندان دور، انجام این چنین اعمالى را مى‏ پذیرفت ".
    اما در ایران، آقاى لاجوردى، جلاد اوین، قبل از آنکه به اعمال دهشتناکش شهادت بدهد، بقتل رسید. این چند سطر به نقل از کتاب اوین گواه شخصیت او هستند:" صبح زود آمدند و همه اتاق را به صف کردند. چشم بند زدیم و از بند خارج شدیم... دسته ام که در هوا معلق بودند، با چیزى تماس پیدا کرد. به آن آویزان شدم. اول نفهمیدم که چه بود. بعد متوجه شدم که دو پاست. صف به هم خورده بود. بقیه

    پاسخحذف
  16. هم مثل من تلو تلو مى ‏خوردند. یک لحظه از زیر چشم بند نگاه کردم. قلبم ایستاد. از وسط اجساد به دار آویخته ما را رد مى‏ کردند. چهره ‏هاى اجساد سفید بود. چشمان شان از حدقه بیرون زده بود. پاسدارهاى دور و بر، غش غش مى ‏خندیدند. دوباره ما را جمع و جور کردند و به سمت جلو راه انداختند. کمى که رفتیم، ایست دادن. بعد دایره وار همه را کنار هم ایستاندند. گفتن: چشم بندها را بردارین. برداشتیم، موسى خیابانى و اشرف ربیعى و چند نفر دیگر روى زمین افتاده بودند. لاجوردى شروع به سخنرانى کرد. از پیروزى سپاه گمنام امام زمانش گفت. همان طور که حرف مى ‏زد با نوک پا به اجساد هم مى ‏زد. سخنرانى‏ اش را با این جمله تمام کرد: هر که تواب واقعییه وقتى از جلوى اجساد رد مى ‏شه، باید به اون ها تف بندازه..."
    در اکثر جوامع، اگر نه در تمام، دژخیم از علنى کردن شغلش امتناع مى ‏ورزد و غالباً در جامعه منزوى است. مطالعه تأثیرات سوء چنین شغلى بر روح و جسم انسانها کمتر انجام گرفته اما آنچه مسلم است، در جامعه، با دید منفى در دژخیم نگریسته مى ‏شود. بقول آلبرت کامو Albert Camus" آن درس زیبا و با صلابت (اعدام)، که توسط قانونگذارهاى ما تصور شده است، قطعاً یک تأثیر حتمى دارد: سوق دادن به انحطاط صفت انسانى و عقلانیت یا از بین رفتنشان، در آنها که مستقیماً، در این کار، همکارى مى ‏کنند. مى ‏گویند موجودات استثنائى هستند که در این انحطاط رسالت پیدا کرده‏ اند؟" اما جامعه، چرا همان برخورد با قاضى یا با نهاد مسئول صدور حکم اعدام و با دژخیم مسئول اجراى آن، را نمى ‏کند؟ در سنجش‏هاى افکار که در فرانسه صورت گرفته‏ اند، وقتى از افرادى که موافقتشان را با اعدام ابراز مى‏ کردند، سؤال مى ‏شد آیا موافق هستید انسانى را به بریدن به دو تکه محکوم کنید؟ - سؤالى که وکیل معروف فرانسوى، روبرت بادنتر Robert Badinter، در دفاع از محکومین به مرگ از قضات مى ‏کرد-، اکثر جوابها منفى بودند. این تفاوت برخورد بین صدور حکم اعدام و اجراى حکم اعدام در افکار عمومى غرب، در قرن ۱۹، بر اثر پیشرفت در کار دفاع از حقوق بشر، بوجود آمد و دولتها را ناگزیر کرد به مرور زمان، صحنه‏ هاى اعدام را در خفا نگاه دارند. در فرانسه، آخرین اعدام در ملاء عام در سال ۱۹۳۹ انجام گرفت. چاپ عکسهاى اعدام با عکس‏العمل شدید دولت روبرو شد و تصمیم گرفته شد که اعدامها دیگر در ملاء عام صورت نگیرند. تا قبل از آن در اروپا، اعدامها به صحنه تماشاى مردم تبدیل مى ‏شدند. براى مثال، در انگلیس، در سال ۱۸۰۷، جمیعت ۴۰۰۰۰ نفرى به تماشاى صحنه اعدام دو نفر جمع شده بود. تنها افراد طبقات پائین به تماشا نمى ‏آمدند، براى افراد متمول جاهاى خوب پیش بینى شده بود. بالکنها به بهاى گران کرایه مى ‏شدند. زنان اشراف براى دیدن محکوم در سلولش صف مى ا‏بستند... مادرها فرزندانشان را مى ‏آوردند...


    منابع:

    پاسخحذف
  17. خبرگزاری هرانا - سحرگاه امروز سه شنبه 18 آبان ماه 5 مرد به همراه یک زن در محوطه زندان گنبد کاووس به اتهام قاچاق مواد مخدر اعدام شدند. بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، دستگاه قضایی در اطلاعیه به خبرگزاری های داخلی اعدام پنج تن را به اتهام قاچاق مواد مخدر اعلام کرده است این در حالی است که منابع خبری خبرگزاری هرانا از اعدام یک زن به همراه پنج تن دیگر اطلاع حاصل نموده است. گفتنی است، از اتهامات این زن و مشخصات وی اطلاعی در دست نیست هم چنین افراد اعدام شده اکثرا بیش از 4 سال در زندان گنبد نگهداری میشدند.

    پاسخحذف
  18. حکم اعدام و ضرورت لغو آن–بخش اول-تاریخ مبارزه با اعدام در غرب، مغایرت آن با دین مسیح...


    فیروزه بنى صدر

    پاسخحذف
  19. Iran hangs Sunni group leader Court says Abdulmalek Rigi of Jundallah ordered the murders

    of tens of people
    Mon, 10 Jan 2011

    پاسخحذف
  20. احمد موسوی: لغو اعدام، یک ضرورت تاریخی، که از هم اکنون باید تبلیغ و ترویج گردد...
    سازمان فداییان(اقلیت)؛

    پاسخحذف
  21. فرزین ایران فر: آیا هیچ گاه از مواجه شدن با اعداد به وحشت افتاده اید؟ آیا فشار سنگینی اعداد را بر خود احساس کرده اید؟ اعداد گاهی انتقال دهنده آمارند. اعداد، آمار حوادث و اتفاقات را به رخ می کشند. اعداد با ما سخن می گویند، قصد الغاء کردن چیزی را دارند. ٤٠ کشته و ٥٠ زخمی، ۱٠٠٠ بی خانمان و ٢٠٠ زخمی، یک میلیون کودک خیابانی و یک میلیون آواره، ٣٠٠ هزار زندانی ، چند میلیون معتاد. اعداد زبان رمز خود را دارند.مردم اعداد را به کار می برند تا خبری را الغاء کنند.

    من از عدد ٩ می ترسم، به خصوص زمانی که دو صفر کنار آن باشد. گردی بالای ٩ وقتی به صورت عمودی پایین می آید، شکل چماق به خود می گیرد، دار اعدام را به یاد می آورد. عدد ٩ و ٩٠٠ مرا به یاد گذشته ها می اندازد. گذشته های دور، به ٢٣ سال پیش. آن روزهای پاییز و زمستانی، آن روزهایی که نه شب اش به روز می رسید و نه روزاش به شب. آن روزهایی که سایه مرگ بر روی همه شهرهای ایران گسترده شده بود. آن روزهایی که با حسرت به نور چراغ پشت پنجره ها خیره می شدی و آرزوی یک مکان گرم، یک سلام با مهر، بر دلت سنگینی میکرد. از پاییز و زمستان سخن می گویم، مقصودم تابستان ٦٧ نیست. از پاییز و زمستان ٦٠ سخن می گویم که سلامت بی پاسخ می ماند. عدد ٩٠٠ روی نصف صفحه کیهان و اطلاعات را پوشانده بود. ٩٠٠ نفر ضد انقلاب به جرم محاربه با خدا اعدام شدند. اعدامهای سال ٦٠ را همچون اعدامهای سال ٥٨ و اعدامهای سال ٦٧ و قتلهای زنجیره ای فراموش نکنیم. و جهره های غمگین بازماندگان این اعدامها در شهر ما بسیار است، چهره هایی که در لابلای خطوط آن نفرت از اعدامها را به رخ می کشند............................

    پاسخحذف
  22. Edam 3-1=آنها روزی هزار بار می میرند


    http://www.youtube.com/watch?v=B_lR71wJWNg

    Entezami=فیلم مستندی از استاد عزت الله انتظامی و امیرشهاب رضویان .در3قسمت در رابطه با اعدام افراد زیر 18 سال اعدام کودکان زير 18 سال يکي از موارد بسيار نادر...

    پاسخحذف
  23. ERCE ROSE AZIZ BEJA BOUD , AMROUZ ROUZE ZARORATE LAGHV E ADAMHA BOUDESH ... BEHARHAL AZ FAALYATE SHOMA MAMNONAM ....

    پاسخحذف
  24. دیوان عالی کشور تایید حکم اعدام کشیش یوسف ندرخانی را رد کرد

    دیوان عالی ایران میگوید، پرونده یوسف ندر خانی هنوز واصل نشده است ، این در حالی است که در روزهای اخیر وکیل آقای ندر خانی از تعیین تکلیف نهایی این کشیش ایرانی در روزهای آینده خبرداده بود...

    پاسخحذف
  25. مرگ بر اصل ولایت فقیه

    پاسخحذف